یادداشت من به عنوان عضو هیئت انتخاب سومین دوره جایزه جمالزاده

ساخت وبلاگ

اگر هر کدام از ۸۵۲ داستان بخش آزاد جشنواره جمالزاده، تکه‌ای از پازلی باشد، آنوقت با چیدن این قطعات در کنار هم به تصویر یک انسان می‌رسم. انسان یا بهتر بگویم شخصیتی که در تمام داستان‌ها حضور داشت. همزمان هم چاق بود هم لاغر. کوتاه بود و بلند. زن بود و مرد. سیاه و سفید و سبزه بود. فراز و فرود خودش بود. گره‌افکن و گره‌گشای خودش، نقطه‌ی اوج و حضیض خودش بود. و مهمتر از همه خودش بود. کسی که وقتی در داستانی گریه میکرد صدایش در تمام داستان‌ها می‌پیچید. وقتی در داستانی جیبش خالی بود داستان دیگری گرسنه می‌خوابید. و وقتی می‌مرد خبرش به دورافتاده‌ترین داستان‌ها می‌رسید. این شخصیت مشترک که تصویری ساخته شده از حروفِ درهم بود می‌خواست باشد، می‌خواست از بی‌شکلی دربیاید و شکلی از زمانه بگیرد. می‌خواست خودش را مرتب کند، بچیند و بنویسد تا - آنگونه که می گویند- چیزی را ثبت و از آن نگهداری کرده باشد. تا شاید فراموشش نکنند و بیادش بیاورند. تا بگوید که من در این زمان در این اینجا بودم. همانطور که 《عطا》 اینجا بود.

* 《عطا اینجا بود》 نام یکی از داستان‌های برگزیده

سياوش قربانی پور...
ما را در سایت سياوش قربانی پور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : siavashghorbanipour بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت: 12:25